آرزوی بزرگ علی ربیعی برای دولت رئیسی
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۷۵۳۲۴
«حالا که آخرین یادداشت را در دوره مسئولیتم مینویسم، یک امید و آرزوی بزرگ دارم: دولت آینده با مصایب طبیعی و غیر طبیعی، خارجی و داخلی که ما داشتیم، مواجه نشود. سکوتش به بیحرفی تعبیر نشود؛ در میانه جنگ برای احقاق حقوق ملت به خیانت و ناتوانی متهم نشود؛ گوشها قبل از رسیدن صدای دولت، پر از پیشداوری و اتهام نشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، علی ربیعی، دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «این آخرین یادداشتی است که در مسئولیت دستیار ارتباطات اجتماعی رئیــــــسجمـــــهوری و ســــــخنگوی دولــت در روزنــــــــامه ایــــران مینـــویســــم. طـــــی ۲۶ مـــاه مســـئولیتم، به طــــور هفتگـــی و منظم یادداشتهای «دولتنامه» نوشته شد که بزودی طبق وعده قبلی، مجموعه آنها در قالب کتابی از سوی مؤسسه فرهنگی - مطبوعاتی ایران منتشر خواهد شد. در اولین یادداشتم در مقام سخنگویی دولت در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ نوشتم: «ملت خیلی حرف دارد که میتواند از معبر سخنگو به رئیسجمهوری بگوید و رئیسجمهوری نیز فقط از طریق شنیدن سخن ملت میتواند نظم گفتار خود را با ضرباهنگ ملی آن تنظیم کند.»
در دوره سخنگویی غافل نشدم از این امر. نشست و برخاست من فقط با وزرا و دولتمردان نبود؛ هم پای درد دل آسیبدیدگان اجتماعی و معلولان و بیماران نشستم، هم با فعالان سمنهای خیریه و اجتماعی مراوده داشتم. هم در شبکههای اجتماعی موضع گرفتم، هم نظر مخاطبین را به اهالی دولت رساندم. به جرأت میتوانم اقرار کنم که دوران تصدی سخنگویی دولت دوازدهم، بهرغم ظاهر راحتنمای آن یکی از دشوارترین دوران کاری من بوده است.
انفجار انتظارات عمومی از دولت که البته شایسته ملت ایران است و همزمانشدن پاسخ به این مطالبات بر حق با تحریمهای زورگویانه و بیرحمانه ایالات متحده امریکا از یک سو و هجوم همهگیری کرونا از سوی دیگر، هجوم بینظیر رسانهای خارج و داخل کشور به یک دولت و گسترش ناامیدی مردم، در مجموع اعتماد عمومی به کارایی دولت را به چالش کشید. حل بسیاری از بحرانها و چالشها وقتی با تعصبهای سیاسی و جناحی در هم آمیخت، این مسیر پرسنگلاخ را برای کارگزاران دولت ناهموارتر میکرد و من به عنوان سخنگوی دولت در برابر همه کاستیها و گاه سوءمدیریتها و مهمتر از همه عوامل ناگفته در پس آن منافع کوتهنظرانه که مانعی برای تحقق مطالبات مردم بودند، باید پاسخگو میبودم. این تجربه دشوار که البته ترکیبی از روزها و خاطرات مطبوع و نامطبوع بود، این درس بزرگ را به همه ما یادآوری کرد که بدون وحدت و اجماع ملی بویژه حول مسائل بنیادین کشور، نهتنها هیچ دولتی نمیتواند بهرغم برخورداری از اختیارات قانونی توفیقی در سامان دادن در خور به امور بیابد، بلکه با افزودن بر شکافهای داخلی، فرصتی بینظیر را به بدخواهان کشور و ملت ما میبخشد که از آن بر دامن زدن به بیاعتمادی و ناامیدی از نهاد دولت و در نهایت تعمیق بحرانها بهره بگیرد. با چنین پسزمینهای، به عنوان سخنگوی دولت و دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری رسالت سنگینتری بر عهده داشتم و علاوه بر پاسخگویی به سؤالات بیپایان خبرنگاران دلسوز و کنجکاو، باید بارقههای امید را در دل این کوران روشن نگه میداشتم. تلاش من در دوران سخنگویی بر این مبنا استوار بود که روشنگر باشم و نه توجیهگر، زیرا رسانههای خارج از کشور و مخالفان سیاسی داخلی، بهخاطر هجمه غیر منصفانه رسانهای که علیه دولت جریان داشت، حتی توصیف درست و دقیقی از آنچه رخ داده بود، نداشتند.
اکنون که به گذشته نگاه میکنم عبور دولت از آن طوفان حوادث را واجد درسآموزیهای ارزشمندی یافتهام که میتواند برای طیف متنوعی از مخاطبان همچنان آموزنده باشد؛ چرا که تصور میکنم سالهای سخنگویی من، با فراز و نشیبهای کمنظیری مواجه شده بود.
زندگی در عصر ارتباطات و آوار اخبار واقعی و جعلی، مدیریت رسانهای بویژه برای نهادهای دولتی را که بر اساس اصول دموکراتیک باید به طور پیوسته در معرض پرسشگری و روشنگری باشند به امری فراتر از روابط عمومی تبدیل کرده است. در دهههای گذشته اگر دولتها نهادهای رازداری بودند که باید با کنکاش و تحقیق خبرنگاران و پژوهشگران، نوری بر ابعاد تاریک سیاستگذاری عمومی تابیده میشد، امروز کمتر رازی است که دولتها به یمن رسانههای همه جا حاضر بتوانند برای مدتی طولانی مخفی نگه دارند.
در سوی دیگر اگر در دهههای گذشته این شهروندان بودند که در برابر اقتدار چالشناپذیر لویاتان دولت به سازوکاری برای مراقبت از حقوق شهروندی نیاز داشتند، امروز هر چند آن نیاز مرتفع نشده اما آشکار شده است که دولتها نیز با وجود پیچیدگی هر چه بیشتر حکمرانی و سیل اخبار مبهم جعلی و نارسا از درون و بیرون جوامع، در معرض آسیبپذیری اطلاعات قرار گرفتهاند.
در این شرایط نوظهور، دولتها چارهای جز سازگاری و ارتقای تواناییهای خود در گسترش ارتباطات جمعی مبتنی بر شفافیت، صداقت و دموکراتیکترکردن فزاینده رویههای تصمیمگیری و مدیریتی نخواهند داشت.
دولت و جامعه در ۲ سال اخیر ترکیبی از سیلهای طبیعی و سیاسی را تجربه کردند؛ از همبسته تحریم و کرونا گرفته تا خشکسالی و مشکلات اجتماعی.
هر یک از اتفاقاتی که طی این ۴ سال رخ داد برای زمین زدن یک دولت کفایت میکرد. از ظهور ترامپ تا سقوط قیمت نفت. اما دولت - ملت پیوند خورده با صندوقهای رأی، گرچه آسیب بسیاری دید اما نیاز به امید برای پیمودن این شرایط داشت؛ ایجاد امید برای جامعه خسته از تحریم و کرونا کاری دشوار است؛ امیدی که میبایست شالوده همبستگی اجتماعی را تقویت، سرمایه اجتماعی را حفظ و اعتماد عمومی را افزایش دهد.
ما سعی کردیم در این دوران با مردم سخن بگوییم؛ سخن گفتن در شرایط پارازیتهای بلند سیاسی داخلی و خارجی کاری آسان نبود؛ در دورهای که بیحرفی و سخن نگفتن از تحریم، برجام، کرونا و ... شرط احتیاط سیاسی بود، سعی شد همواره از آنان سخن بگوییم؛ آن هم وقتی از سوی رسانههای بزرگ خارجی و حتی رسانههای ملی فراگیر، عملاً و عمداً دچار سانسور و فراموشی میشد. در بسیاری از موارد هم سکوت کردیم تا مبادا منافع و مصالح ملی، سرمایه اجتماعی و روان عمومی جامعه دچار تزلزل شود. در این مدت تلاش شد پاسخها مستند و همراه با نگاه علمی به پدیدهها باشد.
همواره رعایت صداقت و راستگویی در بیان پاسخها به عنوان یک اصل اخلاقی در طول این مدت در نظر بود و نیز رعایت عدالت و انصاف در پاسخگویی و مواجهه با همه خبرنگاران را، بدون در نظر گرفتن گرایش سیاسی رسانه آنان در حد کمال مراعات کردم و بنابر سابقه مطبوعاتی خودم، خوشبختانه رابطه دوستانهای با همه خبرنگاران داشتم؛ به نحوی که در لحظات تلخ و شیرین در کنار آنان حاضر بودم. حالا که آخرین یادداشت را در دوره مسئولیتم مینویسم، یک امید و آرزوی بزرگ دارم: دولت آینده با مصایب طبیعی و غیر طبیعی، خارجی و داخلی که ما داشتیم، مواجه نشود. سکوتش به بیحرفی تعبیر نشود؛ در میانه جنگ برای احقاق حقوق ملت به خیانت و ناتوانی متهم نشود؛ گوشها قبل از رسیدن صدای دولت، پر از پیشداوری و اتهام نشود. آن چه انجام میشود چیز دیگری نشان داده نشود.
یکی از ویژگیهای غالب نظامهای جمهوری این است که دولت برآمده از انتخابات متعلق به همه آحاد ملت است و شکست یا موفقیت آن، شکست یا موفقت همه جامعه است. این حق جامعه ایران است که به موفقیتهای بزرگ دست یابد و کشور به سمت رشد و توسعه و زندگی با امنیت اجتماعی و روانی پیش برود.
در پایان امیدوارم با تجربه از سالهای گذشته و با اجتناب از برخوردهای غیر منصفانه با دولت، آیندهای روشنتر برای دولت سیزدهم در راه محقق کردن آرزوها و آرمانهای ملت در پیش باشد.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: علی ربیعی رئیس جمهوری دولت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۷۵۳۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دولت رئیسی روز به روز به مشکلات کارگران اضافه کرد
آفتابنیوز :
ناصر چمنی، رئیس سابق کانون انجمن صنفی کارگران ایران، درباره عمده مطالبان کارگران ایران در سال ۱۴۰۳ به سایت انتخاب گفت: عمدهترین مطالبات جامعهی کارگری از دهه هفتاد شروع شد؛ وقتی که دادنامه ۱۷۹ از طریق دیوان عدالت اداری آمد و عنوان شد که در کارهای مستمر، کارفرما میتواند قرارداد موقت ببندد و شروع مشکلات کارگری آغاز شد. هیچ دولتی برای حل این مسأله گام برنداشت و شاهد این هستیم که بیش از ۹۷ درصد جامعهی کارگری با قراردادهای موقت و سفید امضا و یا قراردادهای ۲ ماهه و ۳ ماهه کار میکنند که بزرگترین دغدغه جامعهی کارگر همین مسأله عدم امنیت است. امنیت خود به خود آرامش بخش است، اما اگر نباشد، از نظر روانی برای نیروی کار خیلی اثرات بدی دارد. از اواسط دهه هشتاد با روی کار آمدن احمدی نژاد و بحث هدفمندی یارانهها که آن زمان هم کارگران مخالف آن بودند، باعث شد تورم شدیدی شکل بگیرد و دستمزد کارگران را هم در آن سال ۱۰ درصد مصوب کردند. این اتفاقات باعث شد معیشت کارگر، بعد از امنیت شغلی از دست برود.
او افزود: متأسفانه دولتهای بعد از احمدی نژاد هم در بحث معیشت کار خاصی نکردند. بحث امنیت و ایمنی شغلی هم برای کارگران یک دغدغه است. ما نسبت به استانداردهای جهانی وضعیت خوبی در حوادث کار نداریم. جامعهی کارگری یعنی ۵۰ درصد جمعیت کشور؛ با اتفاقی که در بحث دستمزد افتاد، جامعهی کارگری فهمید که دولت علاقهای به حقوق کارگران ندارد. کارگران ۱۴ هزار شهید دادند، اما تنها جامعهای که نادیده گرفته شده، جامعهی کارگری است.
وی در ادامه در رابطه با مشکلات ایجاد شده برای کارگران در دولت رئیسی بیان کرد: دولت رئیسی هم نه تنها مشکلی را حل نکرد، بلکه روز به روز به مشکلات جامعهی کارگری اضافه کرد. در دو سال گذشته افزایش دستمزدهای کمتر از تورم تصویب شد و سال ۲۷ درصد و امسال ۳۵ درصد، بدون امضای نماینده کارگران اجرایی شد. امسال که مصوبهی مزد را بدون امضا نماینده کارگران ابلاغ کردند، یک ضربهی خیلی بزرگ به جامعهی کارگری بود. تشکلهای کارگری و نمایندگان آنها را نادیده گرفتند و بدون در نظر داشتن نظر مثبت کارگران، هر کاری دلشان خواست کردند. درصد نادیده گرفته شدن کارگران، در دولت رئیسی بیشتر از تمام دولتها بوده است.
چمنی درباره لزوم گفتگو با جامعهی کارگری از سوی دولت گفت: شعار امسال به مشارکت مردم اشاره میکند؛ وقتی جامعهی کارگری را به نان شب محتاج میکنیم، نباید انتظار داشته باشیم که مشارکت خیلی بالایی داشته باشند و رشد اقتصادی به دست بیاوریم. به نظر من هنوز هم دیر نشده است، اگر دولت میخواهد کاری بکند، باید اول حرفهای جامعه کارگری را بشنود و شرایطی که امسال برای دستمزد به وجود آوردند را اصلاح کنند. باید دل جامعهی کارگری به کار کردن گرم شود تا تمام نیروی جوان ما وارد شغلهای کاذب نشوند.